دسته : مدیریت
فرمت فایل : word
حجم فایل : 195 KB
تعداد صفحات : 97
بازدیدها : 525
برچسبها : شرکتهای بورس نقد شوندگی ساختار سرمایه
مبلغ : 9000 تومان
خرید این فایلبررسی تاثیر ساختار سرمایه بر نقد شوندگی سهام شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران
پایان نامه ی دانلودی حاضر در 5 فصل کامل همراه با جداول و منابع در فایل ورد و قابل ویرایش می باشد
چکیده:
روش اجرا در این پژوهش که از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی تحلیلی است، فرضیه های تحقیق که در دو قالب آمار توصیفی و مدل رگرسیونی بیان شدند و از spss جهت محاسبات استفاده شده است.
هدف اصلی این پایان نامه، بررسی تاثیر ساختار سرمایه بر نقدشوندگی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. و در این راستا فرضیه های تحقیق بدین صورت است.
فرضیه ی اصلی: ساختار سرمایه بر نقدشوندگی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تاثیر دارد.
با آزمون فرضیه های مربوط به صنعت فلزات اساسی، سیمان و صنعت خودرو و قطعات نتیجه گرفته می شود که ارتباط مثبت و معناداری بین ساختار سرمایه و نقدشوندگی در شرکت های فلزات اساسی، سیمان و صنعت خودرو و قطعات پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار وجود ندارد و بنابراین می توان ادعا نمود که ساختار سرمایه بر نقدشوندگی شرکت های پذیرفته شده در صنعت فلزات اساسی، سیمان و صنعت خودرو و قطعات بورس اوراق بهادار تهران تأثیر ندارد.
لذا بر اساس یافته های فرضیه ها می توان ادعا نمود که در طول دوره تحقیق، بین ساختار سرمایه و نقدشوندگی شرکتهای پذیرفته شده در صنایع سیمان، خودرو و قطعات و فلزات اساسی بورس اوراق بهادار تهران رابطه مثبت وجود ندارد، پس می توان ادعا کرد که ساختار سرمایه بر نقدشوندگی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهرای طی دوره 1384 تا 1388 تاثیر ندارد. با توجه به رد شانزده فرضیه فرعی و تایید دو فرضیه فرعی مطرح شده برای این فرضیه، می توان اینگونه به این فرضیه پاسخ داد که اطمینان 70% ساختار سرمایه بر نقدشوندگی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای تحقیق 1384 تا 1388 تاثیر نداشته است. بنابراین نتایج این پژوهش با نتایج پژوهش رسائیان و صلواتی و پژوهش مایرز و راجان و مورلک و اروان که بیانگر عدم وجود رابطه بین ساختار سرمایه و نقد شوندگی است همخوانی دارد.
مقدمه
ساختار سرمایه به عنوان مهم ترین پارامتر مؤثر بر ارزش گذاری شرکت ها و برای جهت گیری آنان در بازارهای سرمایه مطرح گردیده است. شرکت ها برای رشد و پیشرفت نیاز به سرمایه دارند بخشی از سرمایه در داخل شرکت از طریق سود انباشته که در نتیجه سودآوری شرکت به وجود آمده و بین سهامداران تقسیم نشده است، تامین می شود و مابقی می تواند از طریق بازارهای مالی سرمایه یا استقراض ایجاد گردد. شرکتی که هیچ گونه بدهی نداشته باشد، ساختار سرمایه آن را حقوق صاحبان سرمایه تشکیل می دهد و از آنجایی که ساختار سرمایه بیشتر شرکت ها، همراه با بدهی و سرمایه است، از این رو مدیران مالی به دریافت وام اثرات آن و حداکثر کردن ثروت سهامداران، بسیار حساس و دقیق هستند. و با توجه به اینکه سرمایه گذاران بر اساس معیارهای مختلف، ضمن مقایسه ی انواع سهام، در سهام خاصی سرمایه گذاری می کنند، قیمت سهام شرکت ها یکی از بارزترین معیارهای سرمایه گذاری است که مبین اعتبار شرکت برای سرمایه گذاری است که در واقع اعتبار شرکت برای سرمایه گذاری است. بنابراین مقایسه اعتبار شرکت یکی از روش های بهبود سرمایه گذاری سرمایه گذاران با شناخت عوامل موثر بر قیمت سهام شرکت ها روند تغییرات قیمت و تغییرات ارزش شرکت را پیش بینی می کنند و بر اساس آن، تصمیمات لازم برای خرید یا عدم خرید سهام اتخاذ می کنند.
بیان مساله
از جمله مسائل و موضوعاتی که شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار با آن مواجه هستند ساختار سرمایه می باشد. اینکه چه حجمی از ساختار سرمایه بدهی باشد و چه حجمی از آن را حقوق صاحبان سهام تشکیل دهد، تا در نهایت به عنوان (ساختار سرمایه بهینه) موجب حداقل نمودن (هزینه تامین مالی) یا (هزینه سرمایه) و به تبع آن افزایش ارزش بازار سهام شرکت ها گردد، از دیرباز به عنوان یک مسأله عمده و مهم مطرح بوده است. محیطی که شرکت ها در آن فعالیت می کنند محیطی بسیار رقابتی است. پژوهش در زمینه ساختار سرمایه نشان داده است ساختار بهینه سرمایه می تواند، توان رقابتی شرکت را در بازار افزایش دهد. هم چنین افزایش توان رقابتی، موجب ورود جریانات نقدی عملیاتی به داخل واحد تجاری شده و در نتیجه نیاز به استقراض کاهش یافته و از این رو ساختار سرمایه شرکت نیز بهبود می یابد.
تصمیمات تامین مالی و سرمایه گذاری در شرکت ها، تصمیم هایی هستند که هر دو با آینده نگری اتخاذ می شوند. در تصمیمات مالی، شرکت وجوه مورد نظر را در حال حاضر به کار می گیرد تا در آینده بتواند به تعهدات خود در قبال تامین کنندگان منابع مالی عمل کند. منابع تامین مالی شرکت ها براساس سیاست تامین مالی آنها، به دو بخش منابع مالی درونی و منابع مالی بیرونی شرکت تقسیم می شود. در منابع مالی درونی، شرکت از محل سود کسب شده اقدام به تامین مالی می کند، یعنی به جای تقسیم سود بین سهامداران، سود را در فعالیتهای عمدتا عملیاتی شرکت برای کسب بازده بیشتر به کار می گیرد و در منابع مالی بیرونی از محل بدهی ها و سهام، اقدام به تامین مالی می کند.
بیان ضرورت و اهمیت موضوع
به طور کلی ساختار سرمایه ی شرکت ها از دو بخش تشکیل گردیده است: نخست میزان سرمایه ی مورد نیاز و دوم ترکیب منابع تأمین مالی. به طور کلی وام و سهام دو گروه های اصلی شکل دهنده ی ساختار سرمایه محسوب می شوند. با توجه به منابع تأمین مالی، شرکت ها دارای بازده و ریسک متفاوتی در عرصه ی بازارهای تأمین سرمایه هستند. بنابراین تصمیمات مربوط به ساختار سرمایه نقش مؤثری در کارایی و اعتبار شرکت ها نزد مؤسسات تأمین سرمایه خواهد داشت. محیطی که شرکت ها امروزه در آن فعالیت می کنند محیطی است در حال رشد و بسیار رقابتی و شرکت ها برای ادامه حیات مجبور به رقابت با عوامل متعددی در سطح ملی و بین المللی و بسط فعالیت های خود از طریق سرمایه گذاری جدید هستند و شرکت ها برای سرمایه گذاری احتیاج به منابع مالی دارند، اما منابع مالی و استفاده از آنها باید به خوبی تعیین شود تا شرکت بتواند سودآور باشد و این وظیفه مدیر مالی است که منابع تأمین مالی و نحوه استفاده از آنها را تعیین کند. اما مدیر مالی باید همیشه مواظب باشد که روش تامین مالی با نوع سرمایه گذاری شرکت سازگار باشد و همچنین از اهرم در حد معقول آن استفاده کند تا هم ارزش شرکت حداکثر شود و هم از پیامدهای نامطلوب ریسک مالی به واسطه استفاده از بدهی، جلوگیری کند.
از دیدگاه مدیریت مالی، ساختار سرمایه یکی از مهمترین موضوعاتی است که در دو دهه اخیر به آن پرداخته شده است. امروزه درجه بندی شرکت ها از لحاظ اعتباری تا حدود زیادی به ساختار سرمایه آنان وابسته است و در واقع مبنای تولید و ارائه خدمات، به نحوه تامین و مصرف وجوه مالی مربوط می شود. ساختار سرمایه هر شرکت، هشدار اولیه ای در ارتباط با میزان مضیقه مالی شرکت است و لازم است در برنامه ریزی استراتژیک شرکتها، تعیین عوامل مؤثر بر کارایی تامین مالی آنان مورد توجه جدی باشد. از سوی دیگر نقش اصلی موفقیت در تجارت را توان رقابتی تعیین می کند و شرکت ها به رقابت می پردازند تا بازگشت سرمایه خود را افزایش دهند و جایگاه خود را در بازار تحکیم بخشند و رقبای خود را از دور خارج کنند و قدرت بازار را در دست گیرند.
معمای ساختار سرمایه از مهمترین مسائل مدیریت مالی شمرده می شود و حتی از معمای سود سهام نیز پیچیده تر است. زیرا اطلاعات مدیران در زمینه ی ساختار سرمایه بسیار اندک است و هنوز معلوم نیست شرکت ها بر چه اساسی اوراق بهادار متضمن بدهی، مالکیت و یا مختلط را منتشر می کنند. ساختار سرمایه به عنوان مهمترین پارامتر مؤثر بر ارزشگذاری و جهت گیری بنگاههای اقتصادی در بازارهای سرمایه مطرح شده است. محیط متحول و متغیر کنونی، درجه بندی شرکت ها را از لحاظ اعتباری نیز تا حدودی به ساختار سرمایه آنان منوط ساخته و برنامه ریزی استراتژیک آنان را به منظور انتخاب منابع موثر برای دستیابی به هدف حداکثر سازی ثروت سهامداران ضروری کرده است.
بخشهایی کوتاه از متن
ساختار سرمایه ترکیبی از بدهی های کوتاه مدت، بدهی های بلندمدت و حقوق صاحبان سهام می باشد. که به وسیله آن دارایی های شرکت تامین مالی شده است. به عبارت دیگر به ترکیب بدهی ها و حقوق صاحبان سهام، ساختار سرمایه گفته می شود که شامل اقلام سمت چپ ترازنامه می باشد .
چنانچه یک شرکت اقدام به انتشار سرمایه بنماید، حداقل نرخ بازدهی که شرکت از سرمایه گذاری های تامین شده توسط سهام عادی باید بدست آورد تا قیمت سهام عادی بدون تغییر باقی بماند، هزینه سهام عادی گفته می شود. همچنین هزینه بدهی نیز نرخ تنزیلی است که ارزش فعلی هزینه های بهره بعلاوه اصل مبلغ در سررسید را برابر مبلغ اولیه بدهی کند. هزینه سهام ممتاز نیز تابعی از سود سهام ممتاز می باشد.
هر تصمیم و تغییری که در درون شرکت (عملیات، مدیریت، تصمیمات مالی، سرمایه گذاری) اتفاق می افتد، تاثیر بر روی ریسک و بازده سهام عادی آن شرکت در بازار دارد. یکی از این عوامل ساختار سرمایه شرکت است. یعنی نسبت بدهی و آورده سهامداران در تامین مالی قسمت چپ ترازنامه شرکت چقدر باشد؟ استفاده از بدهی ارزان قیمت، ممکن است باعث کاهش هزینه سرمایه شرکت شود ولی از طرفی نیز ممکن است موجب افزایش ریسک مالی و هزینه ورشکستگی شرکت شود. (ادامه در تحقیق دانلودی...)
ساختمان سرمایه یک شرکت رابطه نزدیکی با هزینه سرمایه آن دارد. ساختمان سرمایه یا ساختار سرمایه، ترکیب منابع وجوه بلندمدت مورد استفاده شرکت سات و تغییر این ترکیب موجب تغییر هزینه سرمایه می شود. هدف اصلی از تصمیمات ساختار سرمایه ایجاد ترکیبی مناسب ازمنابع وجوه بلندمدت به منظور حداقل سازی هزینه سرمایه شرکت و از آن طریق، حداکثر کردن ارزش بازار شرکت می باشد. این ترکیب، ساختار سرمایه بهینه نامیده می شود. اما در وجود ساختار سرمایه بهینه، نظرات متفاوتی وجود دارد و تاکید اصلی این نظرات آن است که آیا شرکت واقعا می تواند با ترکیب وجوه مورد استفاده بر نحوه ارزیابی و هزینه سرمایه شرکت تاثیر بگذارد؟
معیارهای متعددی برای ساختار سرمایه وجود دارند که عبارتند از:
1معیارهای مبتنی بر ارزش دفتری
2معیارهای مبتنی برارزش بازار
3معیارهای مبتنی بر شبه ارزش بازار
هنگام انتخاب یک معیار برای ساختار سرمایه باید توجه داشت که چارچوب نظری مربوط به ارتباط بین عملکرد، بر اساس ارزش های بازار استوار است، ولی از آنجا ک دستیابی به ارزش های بازار مشکل است، غالبا از معیارهای ارزش دفتری استفاده شده است. راجان وزینگالس معیارهای ارزش دفتری و محتوی اطلاعاتی آنها را ارائه نمودند (ادامه در فایل دانلودی...)
با توجه به شرایط داخل یا خارج شرکت، تعیین ساختار سرمایه متاثر از عوامل مختلفی است که اندازه گیری همه عوامل موثر بر ساختار سرمایه امکان پذیر نمی باشد.
عوامل داخلی موثر بر ساختار سرمایه
عواملی است که از داخل شرکت بر تصمیمات ساختار تاثیر می گذارند ... (ادامه دارد...)
عوامل خارجی موثر بر ساختار سرمایه
این دسته از عوامل، نشات گرفته از محیط بیرونی شرکت است که بر تصمیمات ساختار سرمایه تاثیر می گذارند (ادامه دارد...)
...
در استانداردهای حسابداری دو نوع متفاوت ساختار سرمایه شناسایی شده است و در هر مورد نحوه محاسبه و ارائه سود هر سهم تعیین گردیده است. یک نوع طبقه بندی ساختار سرمایه به وجود اوراق بهادار بالقوه قابل تبدیل به سهام عادی که نهایتاً بر سود هر سهم تاثیر می گذارد مربوط می شود. چنانچه اوراق بهادار شرکت سهامی شامل سهام عادی و معدل سهام عادی باشد، ساختار سرمایه ممکن است ساده یا پیچیده باشد. اوراق بهاداری معادل سهام عادی تلقی می شود که به دارندگان آن این حق را می دهد که از طریق اعمال حق یا تبدیل اوراق بهادار خود، سهام عادی بدست آورند. این گونه اوراق بهادار سهام عادی محسوب نمی شوند بلکه در صورت رعایت و تحقق شرایط معینی قابل تبدیل به سهام عادی می باشد. (ادامه در پایان نامه...)
تئوری ساختار سرمایه، رابطه نزدیکی با هزینه سرمایه دارد. ساختار سرمایه شامل ترکیب منابع وجوه بلندمدت مورد استفاده شرکت است و هدف اصلی از تصمیمات ساختار سرمایه حداکثر کردن ارزش بازار شرکت از طریق ترکیب مناسب این منابع می باشد. که به این ترکیب مناسب، ساختار سرمایه بهینه گفته می شود.
تاکید اصلی نظریات ساختار سرمایه بر این است که آیا شرکت می تواند با تغییر در ترکیب منابع مختلف مالی، هزینه سرمایه را کاهش داده و بر ارزش بازار سهام اثر بگذارد یا خیر؟
تاکنون، کسی نتوانسته است یک ساختار سرمایه بهینه ارائه نماید و تئوریهای ارائه شده در این زمینه نیز، رفتار واقعی تامین مالی شرکتها را به طور واضح و روشن تبیین نموده اند. اما در عین حال، برای دستیابی به چنین الگویی، تحقیقات و آزمونهای زیادی انجام گرفته که نتایج آنها در خور و قابل توجه می باشد و تلاشها همچنان ادامه دارد. در ادامه با توجه به موضوع تحقیق به بررسی دیدگاه ها و نظریات مطرح شده راجع به ساختار سرمایه می پردازیم.
...
ویلیامسون و الیور این گونه استدلال می کنند که دارایی هایی که نقدشونده تر هستند یا قابلیت انتقال بیشتری دارند، تضمین بهتری محسوب می شوند و باید اکثر اوقات با بدهی، تامین مالی شوند، زیرا بانک ها و بازارهای استقراض عمومی، هزینه های کمتری در تامین مالی این دارایی ها مطالبه می نمایند. برای مثال، تخفیف های کمتر در خصوص فروش داراییهای نقد، تبدیل به نقد کردن این دارایی ها را برای بانکها در صورت لزوم، آسانتر می کند. به همین ترتیب، دارایی های نقد، برای دارندگان اوراق قرضه، پشتوانه بهتری است. یک دلیل، این است که این گونه دارایی ها، برای دارندگان اوراق قرضه از لحاظ نظارت و ارزشیابی راحت تر هستند و در موارد ورشکستگی نیز به سهولت، به فروش می رسند. بنابراین نقدشوندگی بیشتر داراییها، هزینه های تامین مالی از طریق استقراض خارجی را کاهش می دهد و مقدار سرمایه شرکتهایی که میتوانند استقراض نمایند را افزایش می دهد. زمانی که هزینه های تامین مالی از طریق استقراض کاهش می یابد، شرکتها این موضوع را در می یابند که بیشتر استقراض کنند و اهرم بهینه را به میزان لازم، افزایش دهند. از این رو نقدشوندگی بالاتر، اهرم مالی را افزایش می دهد.
شلیقر و همکاران استدلال می کنند که نقد شوندگی دارایی، هزینه های مورد انتظار بحران را تحت تاثیر قرار می دهد؛ زیرا داراییهای با نقدشوندگی پایین، در مقایسه با ارزش منصفانه شان با تخفیف بیشتری به فروش می رسند. این موضوع هزینه های مورد انتظار فروش این دارایی را در شرایط بحرانی افزایش می دهد. به منظور جلوگیری از تصفیه پرهزینه، مدیران شرکتهای دارای داراییهای غیرنقد، هزینه های مورد انتظار بحران را با کاهش اهرم پیش بینی شده شان به حداقل می رسانند. از طرف دیگر، نقد شوندگی دارایی بالاتر، هزینه های بحران مالی را کاهش می دهد، به طوری که داراییها، سریعتر و با تخفیفات تصفیه کمتر در هنگام ورشکستگی یا تجدید ساختار، می توانند فروخته شوند. این مورد به شرکتها اجازه می دهد تا بدهی پیش بینی شده بیشتری داشته باشند و مقدار بهینه استقراض شرکت را افزایش دهند.
در مجموع، تحلیل پژوهشگران مذکور پیش بینی می کند که نقد شوندگی دارایی، ظرفیت استقراضی و اهرم بهینه را افزایش می دهد.
...
خرید و دانلود آنی فایل